سخنى با حسین (علیه السلام)
نوشته شده توسط : علی حیدری

«حسین ! اى پرچم خونین حق بر دوش،

حسین ! اى انقلابى مرد

حسین ! اى رایت آزادگى در دست،

در آن صحراى سرخ و روز آتشگون‏

قیام قامتت در خون نشست، اما

پیام نهضتت برخاست‏

از آن طوفان «طف» در روز عاشورا، ‏

به دشت «نینوا» ناى حقیقت از «نوا» افتاد

ولى ...‏

مرغ شباهنگ حقیقت ، از نواى ناله «حق ، حق » نمى‏افتد».‏

سلام بر تو ، اى حسین !

اى حسین ... اى شراره ایمان !‏

اى حسین ... اى در سكوت سرخ ستم، شهر آشوب!‏

در بهت خاموشى و ترس، تلخابه فریاد را در حلقوم شب ریختى و با نامردان تبهكار ، مردانه در آویختى.‏

عاشوراى تو، انفجارى از نور و تابشى از حق بود كه بر «طور» اندیشه‏ها تجلى كرد و «موسى خواهان» گرفتار ‏در «تپه» ظلمت ظلم را از سرگردانى نجات بخشید.‏

چه مى‏گویم؟ ... تو تاریخ را به حركت آوردى و زبان زمان را به سرودن حماسه‏هاى زیباى ایثار و جهاد و شهادت ‏گشودى . لحظه لحظه تاریخ را عاشورا ساختى و جاى جاى سرزمین‏ها را كربلا...‏

خفته بودیم و بى خبر ... اما تو، این «مصباح هدایت» و اى «كشتى نجات» گام خسته ما را به تلاش كشاندى و ‏افسردگى یأسمان را به شور امید مبدل ساختى و از سكوت و درنگ و وحشت ، به فریاد و هجوم و شجاعتمان ‏رساندى و پاى كوفته و پر آبله ما را، تا بام آگاهى و تا برج بیدارى فرا بردى. ‏

سلام بر تو ، اى حسین !‏

سلام بر خط شفقگون كربلا، كه خون تو را، اى خون خدا - همواره بر چهره افق مى‏پاشد و غروب هنگام، ‏سرخى آسمان مغرب را به شهادت مى‏گیرد ، تا آن جنایت هولناك را هر چه آشكارتر بنمایاند و چشم تاریخ را بر ‏این صحنه همیشه خونین بدو زد و گوش زمان را از آن فریادها تندر گونه آن عاشوراى دوران ساز، پر كند.‏

اى حسین ... اى عارف مسلّح !‏

كربلاى تو، عشق را معنى كر دو انقلاب تو اسلام را زنده ساخت و شهادت تو، حضور همیشگى در همه زمان‏ها ‏و زمین‏ها بود.

«اى حسین » ...‏

تو كلاس فشرده تاریخى .‏

كربلاى تو، مصاف نیست‏

منظومه بزرگ هستى است ، ‏

طواف است.‏

پایان سخن ‏

پایان من است ‏

تو انتهاى ندارى ...


منبع:تبیان




:: بازدید از این مطلب : 261
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست