شب قدر؛ شب ظرف تقدیر...
نوشته شده توسط : علی حیدری

آرام آرام روی خورشيد هم پنهان شده و باز تاريكی پرده حجابش را روی خلايق پهن كرده است. اما امشب حال و هوای ديگری است...
در مسير می‌توانستی اون آقاكوچولو رو ببينی كه بدو بدو می‌ره، اون دخترخانم رو ببينی كه دست مامانش رو گرفته، چادر سفيد گلدارش رو سر كرده، يك چشم به مامان و يك چشم به چادرش با لبخند گام‌هاش رو زود زود برمی‌داره نكنه از مامانش عقب بيفته. اين جوون رو می‌بينی كه پيرهن سياه به تنش با دوستاش از امشب صحبت می‌كنه؛ انگار امشب حكايتی داره.
تو صحبت‌های اهل مسجدی‌های امشب يك صفا و صميميت ديگه‌ای می‌بينی.
سيد حميدرضا صبوری، كه برای اين مراسم اومده، از اين شب اين جور می‌گه: دليل اهميت امشب نزول قرآنه و اين كه چرا در اين شب تمامی مسلمانان تا صبح مشغول دعا و راز و نيازند به خاطر روايت‌هاييه كه از پيامبر اكرم (ص) و ائمه معصومين اومده.
اون كه يك دانشجوی 21 ساله است، مكثی داره و ادامه می‌ده: اين شب شبيه كه خدا برای دعا و عبادات ثواب بيشتری به بنده‌هاش می‌ده و اگر دعا با خلوص نيت باشه، استجابت هم ميشه.
اين جمله‌ش، كمی جای تأمل داشت: اما ای كاش كه بندگان مخلص خدا، فقط اين شب رو قدر ندونند؛ بلكه تمام شب‌های زندگی برای اون‌ها شب قدر باشه؛ برای اين كه خدا از اونچه كه ما فكرش رو می‌كنيم، بخشنده‌تر و مهربون‌تره.
تو مسجد كه می‌شينی جای سوزن انداختن نيست؛ پير‌ و جوون و نوجوون، بزرگ و كوچيك، آقا و خانم، همه نشستن و منتظر.
وقتی كه نماز جماعت تموم ميشه، سخنرانی و نوحه‌خونی پشت بندش، چشمات انگار می‌خواد بباره، ديگه می‌بينی وقتشه، آرزو می‌كنی ای كاش خدا رحمتش رو شاملت كنه و الهی العفو العفوت رو بشنوه و يه لبيك و ديگه ...
حاج آقای غلامی، روحانی و امام جماعت مسجد، تو حرف‌هايی كه داره جمله‌های قشنگی می‌گه:  بايد بدونی هر چيزی رو كی خرج كنی و كجا؟ امام زمان امشب نامه اعمال‌مون رو برداشته و داره نامه تقدير ما رو می‌نويسه، نكنه دست خالی بری.
تو حرف‌هاش ادامه می‌ده: هيچ چی تو عالم نيست مگر اندازه آن پيش خداست. از خدا زياد بخواين، چون خدا كرم و رحمتش خيليه. اما به هر كس به اندازه خودش می‌دن. نكنه كاسه امشبت يه كاسه كوچيك و جمع و جوری باشه...
 امشب شب دعاست، امشب شب با خدا سخن گفتنه. مراسم قرآن به سر، صدای بكَ يا الله، بكَ يا الله...، به محمدٍ به محمد ٍ...، سوز و ناله‌های عاشقونه اين شب حالتو عوض می‌كنه.
علی برات‌پور هم از امشب اين جور می‌گه: شب قدر شبيه كه از هزار ماه بهتره و بالاتر. چرا كه قرآن كريم در اين شب بر قلب رسول اكرم (ص) وحی  شد. اين شب دعاهای هر حاجتمندی مستجاب می‌شه و توبه هر گناه‌كاری پذيرفته می‌شه.
می‌گه 19 سالمه و دنباله حرفاش رو اين جور می‌گيره: اين شب سرنوشت و مقدرات خلق بر مقام ولايت نبی اكرم نازل شده. اين شب از اولش تا صبح روز بعد رحمت و سلام و تحيته. پس چرا بايد ازش غفلت كنم.
اين حرف‌ها رو كه می‌شنوی، با خودت خلوت می‌كنی، كمی تو فكر ميری می‌بينی نه بابا امشب خيلی خبراست؛ نكنه تو هم از اين قافله عقب بيفتی، تازه درد و دلات يادت می‌ياد كه می‌خواستی با يكی در ميون بذاری و از اون كمك بخوای. يه نگاه به دست خاليت كه برای دعا بلند شده، يه چشمت به اشك‌های روی ديده‌ها، خوب نگاه می‌كنی، می‌بينی واويلا، هيچی نيست، دستت خالی خاليه. تو اين شبی كه به خيلی چيزها نياز داری بايد بشينی و حسرت بخوری، اون وقته كه می‌فهمی اين سوز دل‌هايی كه می‌گن تو‌ شب قدر شنيدنيه يعنی چه، اون وقته كه می‌فهمی می‌گن چشمت به رحمت خدا داشته باش تا چيزهايی كه می‌خوای توی اين شب بگيری، بايد امضای پرونده اعمال سالت رو امشب بگيری  يعنی چی...
محمد افتخاری‌نسب از اومدنش به مراسم شب قدر می‌گه: به خاطر اين‌ كه در اين شب قرآن نازل شده و شب، شب دعاست به خاطر اين كه تمام فرشتگان به طرف بنده‌های خدا ميان و دعاهای بندگان خدا را گوش ميكنن، و انشاءا... مستجاب می‌شه.
اين جوون 19 ساله توی دنباله حرفاش اين‌جور ادامه ميده: در اين شب تمام درهای رحمت خدا به روی بنده‌های خدا، چه گناه‌كار و بی گناه، باز می‌شه تا شايد، و به اميد خدا، به راه راست هدايت بشه، به اميد حق تعالی.
مصطفی محمودی مظفر، جوون 22ساله، هم درد و دلش رو اين جور می‌گه: به خاطر دل خودم اومدم، در همه دعاها ظهور امام زمان رو آرزو دارم. هيچی نفهميدم، اون بامعرفت‌هاش يك سال تزكيه می‌كردن تا شب قدر رو بفهمند اما من... تنها چشم اميد دارم و هيچ.
ديگه آروم آروم كه مراسم قرآن به سر، دعای جوشن كبير و خوندن نمازهای مستحبی اين شب تموم می‌شه، مسجد هم خلوت می‌شه. بار و بنديلت رو جمع می‌كنی می‌خوای بری اما لذت اين شب اول قدر اون قدر برات شيرينه كه خودت رو برای شب دوم، اما اين دفعه بامعرفت‌تر، آماده می‌كنی. 
اون لحظه‌های آخر كه يادت مياد، يه دعا برای عاقبت بخيری طلب كنی، توی دلت می‌گی: خدايا، تو و لطف و كرمت...

*دل‌نوشته‌ای از حامد شاکریان خبرنگار افتخاری قرآن

دوستان امشب در حق هم دعای کنیم..

شب قدر است قدر آن بدانیم/ نماز و جوشن و قرآن بخوانیم

به درگاه خدا غفران و توبه/ به شرطی که سر پیمان بمانیم

برای پاکی نفس و سعادت/ همیشه بهر خود شیطان برانیم

شب تقدیر و ثبت سرنوشت است/ دعا بر مؤمن و انسان بخوانیم

برای صیقل روح و روان‌ها/ به دل دریایی از ایمان رسانیم

برای اولین مظلوم عالم/ بسی خون دل از چشمان چکانیم

هزاران لعنت و نفرین بسیار/ به قاتل‌های مولامان رسانیم

در این شب‌ها تو مهدی(عج) را صدا کن/ چو یوسف غایب است حیران چنانیم

دعای اول و آخر ظهور است/ که بیش از این در این هجران نمانیم

مسافر را بگو ایمان قوی دار

که تا وصلی به این دامان امانیم

یا حق

التماس دعا

معصومه صبور

 

 





:: بازدید از این مطلب : 160
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست