نوشته شده توسط : علی حیدری

تو اي شيعة پاك سرشت : اين چهل وظيفه از جمله اعمالي است كه بايد پيوسته بر آن مواظبت داشته ، در زمان غيبت آن فرزانه‌ دوران ، امام عصر عجل الله تعالی بر آن اهتمام ورزي و نيز با خواندن اين دعا همواره خود را مورد عنايات خاصة آن حضرت قرار دهي. بعد از ستايش پروردگار به بزرگي و صلوات بر پيامبر اكرمصلی الله علیه و آله بگو :


 اللّهمّ كن لوليّك الحجّة بن الحسن صلواتك عليه و علي آبائه في هذه السّاعة و في كلّ ساعة وليّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلاً و عيناً حتّي تسكنه ارضك طوعاً و تمتّعه فيها طويلاً


خداوندا براي وليّ‌ات حجّت‌بن الحسن ( علیه السّلام ) كه صلواتت بر او و پدران گرامي‌اش در اين ساعت و هر ساعت ديگر نثار باد ، سرپرست و نگهدار و پيشوا و ياور و راهنما و ديده‌بان باش تا او را در زمين خود با رغبت مردم تسلّط كامل دهي و در مدّت طولاني بهره‌مندش گرداني .

 

1.  پيوسته بر آن حضرت و يارانش سلام و درود فرستادن ،
2.  اظهار شوق به زيارت جمال مباركش داشتن ،
3.  لقاي آن حضرت را با عافيت طلبيدن ،
4.  منتظر فرج و ظهور آن حضرت بودن ،
5.  در هر فرصتي فضايل و كمالات آن حضرت را بيان كردن ،
6.  از فراق آن حضرت غمگين و بر مظلوميّت و دوري او گريان بودن ،
7.  اعمال صالح خود را به آن حضرت تقديم و براي او زيارت نمودن ،
8.  از مال خود به آن حضرت هديه و براي سلامتي او صدقه دادن ،
9.  صفات آن حضرت را شناختن و قصد بر ياري او داشتن ،
10.  براي فتح و نصرت آن حضرت دعا نمودن ،
11.  از خداوند معرفت آن حضرت را براي خود و ديگران طلب كردن ،
12.  آن حضرت را به لقب ياد و با شنيدن نام « قائم » قيام نمودن ،
13.  براي آن حضرت دعا نمودن و بر دشمنانش نفرين فرستادن ،
14.  از خداوند درخواست اينكه ما را از ياران حضرتش قرار دادن ،
15.  اظهار محّبت به آن حضرت و مردم را تشويق به دوستي او نمودن ،
16.  به نيابت آن حضرت قرباني كردن ،
17.  به نيابت آن حضرت حج و طواف خانة كعبه نمودن ،
18.  به نيابت آن حضرت زيارت قبور ائمّه ( علیه السّلام ) كردن ،
19.  با صداي بلند براي آن حضرت دعا نمودن ،
20.  به هنگام دعا ، خداوند را به آبروي آن حضرت قسم دادن ،
21.  به وقت دعا ، اوّل براي آن حضرت دعا كردن و ظهورش را طلبيدن ،
22.  سعي در اينكه به سبب طول غيبت ،  قلبش قسي نشدن ،
23.  اهتمام در اينكه دل‌هاي مردم را به ياري آن حضرت متّحد نمودن ،
24.  بر دين او ثابت و به نغمه‌هاي مخالف گوش ندادن ،
25.  در انجام اوامر او تسليم و چون و چرا نكردن ،
26.  از معاشرت‌هايي كه او را از ياد آن حضرت غافل مي‌كند ، دوري نمودن ،
27.  در مهمّات به آن حضرت متوسّل و عريضة توسّل تقديم داشتن ،
28.  بر سختي‌ها و اذيّت و سرزنش دشمنان صبر نمودن ،
29.  براي ظهور آن حضرت وقت تعيين نكردن ،
30.  از دشمنان آن حضرت تقيّه نمودن ،
31.  خود را خادم آن حضرت و در خدمتگزاري‌اش كوتاهي نكردن ،
32.  از مدّعيان مهدويّت سؤال و پرسش نمودن ،
33.  سعي در تحصيل صفات حميده و اخلاق پسنديده داشتن ،
34.  مدّعيان نيابت خاصّه را تكذيب كردن ،
35.  توبة حقيقي نمودن تا باعث تأخير در ظهور نشدن ،
36.  اهتمام در ادا كردن حقوق مالية مردم داشتن ،
37.  علما با علم خود طريقة جواب مخالفان را به ديگران آموختن ،
38.  دعاهاي وارده را حتّي المقدور ترك نكردن ،
39.  روزهاي اعياد جمعه ، غدير، فطر ، قربان دعاي ندبه را با توجّه و حال خواندن ،
40.  روزهاي جمعه خود و فرزندان را مهمان آن حضرت دانسته و او را مخصوصاً زيارت نمودن .



ماهنامه موعود شماره 100



:: بازدید از این مطلب : 292
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

در جوهره انتظار صادق و در روح منتظر خالص ، جدیّت و پشتکار ، پیگیری و تداوم بخشی وجود دارد .

 حضرت امام صادق علیه السّلام فرمودند : هر که دوست دارد از یاران قائم باشد ، پس باید انتظار بکشد و در حالی که منتظر است ، پارسایی و اخلاق نیک را در پیش گیرد . اگر ( با چنین حالتی ) از دنیا برود و بعد از مرگ او ، قائم قیام کند ، اجرش همانند کسی است که قائم را درک کند ، پس ( در کار و عمل ) بکوشید و منتظر باشید ، گوارایتان باد ای جماعت مشمول رحمت !


( غیبت نعمانی ، ص 200 ، ح 16 )

:: بازدید از این مطلب : 285
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

در « انجيل » چنين مى خوانيم :::

كمرهاى خود را بسته ، چراغهاى خود را افروخته بداريد و شما مانند كسانى باشيد كه انتظار آقاى خود را مى كشند كه چه وقت از عروسى مراجعت كند . تا هر وقت آيد و در را بكوبد ، بى درنگ براى او باز كنند .   

خوشا به حال آن غلامان كه آقاى ايشان چون آيد ، ايشان را بيدار يابد ... پس شما نيز مستعد باشيد زيرا در ساعتى كه گمان نمى بريد پس ايشان مى آيد ... چون برق كه از مشرق بيرون مى آيد و تا مغرب ظاهر مى گردد . آمدن فرزند انسان نيز چنين خواهد بود ... خواهند ديد فرزند انسان را بر ابرهاى آسمان كه مى آيد با قدرت و جلال عظيم ... و چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد با جميع ملائكه مقدسه بر كرسى بزرگى قرار خواهد گرفت .  


www.mouood.org  )

:: بازدید از این مطلب : 278
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

در كتاب دلائل الامامه از حكيمه خاتون عليها السلام دختر حضرت جواد عليه السّلام نقل كرده است كه گفت :

امام عسكري عليه السّلام ، روزي به من فرمود :

عمّه جان دوست دارم امشب نزد ما افطار كني ، زيرا امر مهمّي در آن به وقوع مي پيوندد . ( 1 )

عرض كردم : آن امر مهم چيست ؟

فرمود : إن القائم من آل محمّد يولد في هذه الليلة .

همانا آن قيام كننده از آل محمّد امشب بدنيا مي آيد .

عرض كردم : از چه كسي متولد مي شود و مادرش كيست ؟

فرمود : نرجس

حكيمه خاتون گويد : وارد خانه شدم ، اول كسي كه با من برخورد كرد حضرت نرجس خاتون عليها السلام بود .

به من گفت : عمّه جان ؛ فداي شما شوم حالتان چطور است ؟

به او گفتم : بلكه من فداي شما شوم اي سرور زنان اين عالم ؛ چون كفشهايم را بيرون آوردم نرجس خاتون آمد كه آب روي پاهاي من بريزد ، او را قسم دادم كه چنين نكند و گفتم : بدان خداوند تبارك و تعالي تو را به نوزادي گرامي داشته است كه امشب به دنيا خواهد آمد ، با شنيدن آن جامه اي از وقار و هيبت نرجس را پوشانيد ، و من به او بارداري و اثري از آن نديدم .

سؤال كرد : چه وقت آن نوزاد به دنيا خواهد آمد ‌؟ دوست نداشتم وقت مشخصي را ذكر كنم مبادا دروغ گفته باشم لذا به گفتم : امام عسكري عليه السّلام فرموده است : در سپيده اول صبح .

وقتي كه افطار كردم و از نماز فارغ شدم خوابيدم و نرجس عليها السلام با من خوابيد ، سپس براي نماز شب از خواب بيدار شدم و نرجس عليها السلام نيز بيدار شد ، نماز را خواندم و به انتظار فرا رسيدن صبح نشستم ، نرجس به استراحت پرداخت ، چون گمان كردم صبح نزديك شده براي جستجو از طلوع فجر بيرون آمدم و به آسمان نگاه كردم ، ستارگان را ديدم كه ناپديد گشته اند و فجر اول خيلي نزديك شده است ، سپس برگشتم و گويا شيطان مرا به وسوسه انداخت .

امام عسكري عليه السّلام از اطاق مجاور مرا صدا زد و فرمود :

عمّه جان شتاب مكن ، پس گويا آن امر انجام شد .

و او سجده كرد و شنيدم در دعايش چيزي مي گفت كه نفهميدم و ندانستم چيست ؟ در اين هنگام پايداري و آرامش يافتم . چيزي نگذشت كه احساس كردم نرجس به خود حركتي داد ، به او گفتم : نترس ، خدا نگهدار تو باشد . روي سينه من قرار گرفت و كودك را به طرف من رها كرد و خود سجده كنان بر زمين افتاد و كودك را ديدم كه به حال سجده روي زمين قرار گرفته است .

او در سجده اش به توحيد و نبوت و امامت اقرار كرد و فرمود :

لا اله الّا الله ، محمّد رسول الله و علي حجّت الله .

معبودي جز خداوند نيست ، محمّد صلي الله عليه و آله فرستاده خدا و علي حجّت پروردگار است .

آنگاه يكايك امامان را تا پدر بزرگوارش برشمرد . امام عسكري عليه السّلام  مرا صدا زد و فرمود :

عمّه جان پسرم را نزد من بياور ، خواستم او را اصلاح كنم و پاكيزه گردانم ، ديدم به هيچگونه اصلاح نيازي ندارد و كاملاً تميز و پاكيزه است .

كودك را نزد امام بردم ، امام عليه السّلام  نور ديده اش را بغل گرفت ، صورت و دست و پاي مبارك او را بوسيد و زبان خويش را در دهان آن طفل نهاد و اسرار و معارف الهي را به او چشانيد و سپس به او فرمود :

فرزندم بخوان .

آن مولود مبارك ، لب ها را گشود و خواندن قرآن را از « بسم الله الرحمن الرحيم » آغاز كرد .

سپس امام عليه السّلام  بعضي از كنيزان را كه مي دانست راز نگهدار هستند و اين خبر را فاش نمي كنند فرا خواند و نوزاد را به آنها نشان داد و فرمود :

بر اين طفل سلام كنيد و او را ببوسيد و بگوييد : تو را به خدا سپرديم ، و باز گرديد . بعد از آن فرمود : عمّه جان ، نرجس را بخوان تا نزد من آيد .

او را صدا زدم و گفتم : امام عليه السّلام تو را خواند كه نوزادت را ببيني و با او وداع كني و من پس از مشاهده آن امر مهم و گذراندن آن شب تاريخي به خانه برگشتم .

فردا وقتي به محضر امام عليه السّلام رسيدم نوزاد را نزد آنها نيافتم ، ولادت مسعود او را به آن حضرت تبريك گفتم و از ايشان سراغ نوزادش را گرفتم ، به من فرمود :

يا عمّه ؛ هو في ودايع الله الي أن يأذن الله في خروجه .

او در امان خدا و تحت حمايت او است تا اينكه خداوند به او اجازه خروج دهد . ( 2 )

·        طبري در همان كتاب روايت ديگري نظير اين روايت ذكر كرده و مختصري اضافه دارد كه در اينجا نقل مي كنيم :

نرجس عليها السلام نوزادي كه گويا ماه پاره اي بود به دنيا آورد ، بر بازوي راست او نوشته شده بود : « جاء الحق و زهق الباطل إنّ الباطل كان زهوقا » حق پايدار شد و باطل نابود گرديد و به راستي كه باطل از بين رفتني است و بقا ندارد . ( اسراء . 81 )

امام مدّتي با او اظهار محبت كرد و گفتگو نمود تا لب به سخن گشود و آنگاه يكايك امامان را برشمرد تا به خودش رسيد ، و براي دوستانش دعا كرد كه خدا به دست او فرج و گشايشي حاصل فرمايد .

سپس بين من و امام عليه السّلام تاريكي فاصله انداخت و بعد از آن ، نوزاد را نديدم . عرض كردم : اي سرور من ، آن نوزادي كه نزد خدا گرامي است كجا رفت ؟ فرمود ؟

آنكه از تو به آن كودك سزاوار تر است او را گرفت .

من از جا برخاستم و به منزل برگشتم ، بعد از چهل روز به خانه امام عسكري عليه السّلام شرفياب شدم ، پسر بچه اي را ديدم كه در ميان خانه راه مي رود ، چهره اي از چهره او زيباتر ، لغتي از لغت او فصيح تر ، كلامي از كلام او دلنشين تر نديده بودم .

به امام عرض كردم : اين كيست كه با اين اوصاف مي بينم ؟ فرمود :

اين همان مولود عزيز و گرامي نزد خداست .

عرض كردم : او بيشتر از چهل روز نيست كه به دنيا آمده در حالي كه شبيه چهل روزه ها نيست . امام تبسّمي نمود و فرمود :

عمّه جان ، آيا نمي داني كه ما طايفه امامان در هر روز به اندازه يك هفته ديگران ، در هر هفته به اندازه يك ماه و در هر ماه به اندازه يك سال آنها رشد مي كنيم . ( 3 )

كتاب القطرة من بحار مناقب النبيّ و العترة ( قطره اي از درياي فضايل اهل بيت عليهم السّلام )


پي نوشت :

1 – امام عسكري عليه السّلام اين بانوي با عظمت را كه دختر امام جواد عليه السّلام و خواهر امام هادي عليه السّلام و عمّه آن حضرت و سر آمد بانوان شيعه در آن زمان بود را دعوت كرد تا آنجا بماند و شاهد عيني ولادت آن آخرين ذخيره الهي باشد و پس از چند روز كه به محضر آن حضرت شرفياب شد ، امام عليه السّلام به او فرمود :

عمّه جان ، هنگامي كه من از دنيا رفتم و شيعيانم دچار اختلاف شدند به افراد مورد اعتماد قصّه ولادت او را بگو ، ولي بايد اين داستان پيش تو و آنها پنهان باشد ...

2 – دلائل الامامة : 497 ح 93 ، تبصرة الولي : 15 ح 3 .

3 – دلائل الامامة : 500 ضمن ح 94 ، تبصرة الولي : 19 ضمن ح 4 .



:: بازدید از این مطلب : 239
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

ما خود ، رئیس خود را زندانی کرده ایم ؛ ما مثل طایفه و گروهی هستیم که رئیس خود را حبس نموده است و در بلایا خود تصمیم جنگ و یا صلح را اتّخاذ می کند !

خودمان کرده ایم و اجازه نمی دهیم بیاید  قضایا را حل کند با این که می دانیم اگر بیاید می تواند مشکلات را حل کند ولی باز او را مبحوس کرده ایم بنابراین اگر میلیون ها نفر هم با او موافق باشند او مثل شخص وحید و تنهاست که هیچ ناصر و معین و یار و یاوری ندارد زیرا ما در بیداری درست به وظیفه خود عمل نمی کنیم با این حال منتظر هستیم که بیدار شویم و تهجّد به جا آوریم ؛

اگر توفیق شامل حال انسان گردد از خواب بیدار می شود و مشغول تهجّد می گردد ولی اگر توفیق نباشد چنان چه بیدار هم بشود از آن بهره نمی برد .

آیت الله محمد تقی بهجت رحمت الله علیه



:: بازدید از این مطلب : 296
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

کودک چگونه امام و رهبر باشد در حالی که تکلیف ندارد زیرا به حد بلوغ نرسیده است و چون بر اعمالش عقوبت مترتب نیست ممکن است لغزش هایی از او سر زند که با مقام و شأن امام سازگاری ندارد ؟ 

 بلوغ در حقیقت رسیدن به حد رشد عقلانی است و علت اینکه برای نوجوانان سن بلوغ را 15 سال قرار داده اند این است که غالباً در این سن آنها به رشد عقلانی می رسند ولی اگر افرادی در کودکی به طور یقین و قطع به حدّ اعلای کمال و رشد رسیدند که در این صورت اطاعت چنین شخصی به عنوان امام جایز است و در غیر این صورت امامت این افراد بی معنا خواهد بود . از آنجا که این افراد عقل کاملی داشته و از مقام عصمت بهره مند هستند هرگز کار ناشایست انجام نخواهند داد .



:: بازدید از این مطلب : 308
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

خروج و قيام دابّة الارض در زمان ظهور مهدي عجّل الله مي باشد و روايات زيادي وارد شده كه منظور از آن ، اميرالمؤمنين عليه السّلام مي باشد . از جمله :

در بحار ، از ابو عبدالله جدلي آورده كه گفت :

بر علي بن ابي طالب عليه السّلام وارد شدم ، به من فرمود : آيا سه مطلب را به تو خبر ندهم پيش از آنكه بر من و تو كسي وارد شود ؟ عرض كردم : چرا ؛ فرمود : من بنده خدايم و من دابّة الارض هستم و راستگوي زمين و عدل آن و برادر پيامبرش مي باشم ؛ آيا تو را خبر دهم تو را به انف و عين مهدي ؟ عرض كردم : آري ، پس آن حضرت دست بر سينه خود زد و فرمود : من .

-       انف به معني سيد و آقا در امور و عين به معني آن است كه مثل خود شيء ، باشد . پس اميرالمؤمنين عليه السّلام مقتداي مهدي عجّل الله در افعالش و عين او ، انگار خود اوست .

در بحار از حضرت امام صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود :

مردي به عمّار بن ياسر گفت : اي ابو اليقظان ، آيه اي در كتاب خدا هست كه قلبم را تباه كرده و مرا به شك انداخته است . عمّار گفت : كدام آيه ؟ آن مرد گفت : آنجا كه خداوند متعال مي فرمايد :

وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ  ( نمل . آيه 82 )

و هنگامي كه وعده عذاب ما بر آنان تحقق يافت ، بر ايشان دابّة الارض ( جنبنده اي از زمين ) بر آوريم كه با آنان سخن گويد كه مردم به آيات ما يقين نمي داشتند .

اين كدام دابّه است ؟ عمّار گفت : به خدا قسم نمي نشينم و غذا نمي خورم و نه چيزي مي آشامم تا اينكه آن را به تو نشان دهم .

سپس با آن مرد به سوي اميرالمؤمنين عليه السّلام شتافت . آن حضرت خرما و كره تناول مي كرد ؛ به عمّار فرمود : پيش بيا اي ابو اليقظان . عمّار نشست و شروع به خوردن كرد . آن مرد تعجب كرد و وقتي عمّار برخاست به او گفت : سبحان الله اي ابو اليقظان ، تو سوگند خوردي كه چيزي نخوري و نياشامي و ننشيني تا آن را ( دابة الارض ) به من نشان دهي ! عمّار گفت : اگر تعقّل كني متوجه مي شوي كه آن را به تو نشان داده ام .

کتاب مکیال المکارم



:: بازدید از این مطلب : 258
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

روز 15 شعبان ، روز ميلاد نور ، روز ميلاد دوازدهمين حجّت خدا و دوازدهمين خورشيد آسمان امامت ، روز ميلاد منجي عالم بشريت ، مهدي آل محمد عجّل ا... تعالي است . ر اين روز حضرت مهدي عجل ا... به دامان پر مهر مادري صبور و پاكدامن قدم نهاد .

شيعيان در اين روز به يُمن قدوم آخرين ذخيره الهي مسرورند و سعي مي كنند با انجام اعمالي در اين روز ، ثابت كنند كه زمينه ساز ظهور او هستند .

ولي متأسفانه ، همانطور كه همه مي دانيد در چند ساله اخير ، جشن ميلاد آن حضرت به گونه اي برگزار مي شود كه در شأن شيعيان نيست و با آهنگ هاي لهو و لعب ، اختلاط هاي زننده و نابجا و اسراف گري هاي فراوان آميخته شده است و به عبارتي در بعضي موارد به مجالس گناه تبديل شده است .

ما بايد بدانيم كه اين كارها نه سعادت خودمان را در پيش دارد و نه لبخند رضايت مولايمان را .

بياييد تكاني به خودمان بدهيم ؛ مسير اصلي را كه همان صراط مستقيم است ، بشناسيم و در آن گام برداريم . همه اعمالمان را از وقتي كه صبح زود چشم باز مي كنيم در جهت رضاي خدا و رضاي مولايمان قرار دهيم و بيش از اين به خودمان ، دينمان و مولايمان ظلم نكنيم .

هر كدام از ما بايد در چنين موقعي اين مسؤليت را بر دوش خود احساس كنيم كه نبايد دل آقايمان صاحب الزّمان را به درد بياوريم و نبايد اجازه بدهيم كه ديگران نيز اين كار  ( = گناه كردن و شكستن دل امام زمان عجل ا... ) را بكنند .

بياييد با هم در اين روز بهترين كار را انجام دهيم و به مساجد برويم و براي تعجيل در فرج امام زمان عجل ا... ، دعا كنيم و اعمال مخصوص اين روز را بجا بياوريم . و هميشه موقع دعا كردن اولين خواسته ما از خدا اين باشد .

اللهم عجل لولیک الفرج



:: بازدید از این مطلب : 284
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

جهان ، بازیچه یهود

خیلی وقت بود که دنبال این کتاب می گشتم ، خیلی نایاب است ... تا انکه به طور اتفاقی در یکی از وبلاگها به چشمم خورد. مطالعۀ این کتاب را به تمامی دوستان پیشنهاد می کنم :

 

نسخۀ پی دی اف کتاب (مناسب برای مطالعه و چاپ)

 

مطالعۀ کتاب به صورت آن لاین (که منبع کتاب هم محسوب می شود)

 

و با سپاس فراوان از وبلاگ " نابغه قرن بیستم در تألیفات "

 

از مطالعۀ این کتاب ، نکات زیادی دستگیرمان می شود ، یکی از اینها که برای من خیلی مهم است و تا قبل از این زیاد به فکر آن نبودم این بود که یهود و صهیونیسم هیچ فرقی با هم ندارند و هر دو به یک میزان خطرناک هستند و در ضمن پوچی و پوکی سخن آنهایی که ادعا می کنند صهیونیست ها با یهودیان فرق دارند به اثبات می رسد ؛ واقعاً معلوم نیست حاکمان جمهوری اسلامی از روی غرض و مرض این ادعا را می کنند و یا آن قدر احمق هستند که نمی توانند این مسائل را تحلیل کنند.

یهودیان تعلیم عقاید خود را بر غیر خودشان جایز نمی دانند (چون در دیدگاه آنها غیر یهودی اصلاً انسان به حساب نمی آید ، چه برسد به اینکه بیاید و پیرو آیین به اصطلاح راستین ایشان شود) ...به عنوان مثال : شما همۀ کتابخانه های ایران را بگردید ، ببینید می توانید حتی یک لغتنامۀ کوچک هم پیدا کنید که شامل فرهنگ لغات عبری باشد ؟ (مثل عبری به فارسی یا عبری به عربی یا عبری به انگلیسی) به هیچ وجه پیدا نخواهید کرد مگر برعکس آن چون همانطور که گفتم آنها حتی اجازه یادگرفتن زبانشان را به دیگران نمی دهند...  منظورم این است که با این اوصاف ، در آوردن حرف از آنها و دریافت اطلاعات از ایشان کاری بس دشوار و در اکثر اوقات غیر ممکن است ، اینجاست که ارزش این کتاب برای ما دوچندان میشود با اینکه حدود 40 سال از تألیف این کتاب می گذرد ، از سویی مطالب آن هنوز تازه و به درد بخور است ، ولی از سویی بعد از خواندن آن این سؤال به ذهن هر کسی می رسد که اکنون یهودیان بعد از گذشت 40 سال چه برنامه های تازه ای را برای بشریت تدارک دیده اند؟

 

 



:: بازدید از این مطلب : 270
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی حیدری

هشتم شعبان ، سالروز تخریب قبور مطهر ائمّۀ بقیع را به دست تاریک اندیشان وهابی یه محضر امام زمان علیه السّلام تسلیت عرض می کنیم.

منبع :

http://alshirazi.org/monasabat/1426/baghia/baghia.htm

 



:: بازدید از این مطلب : 331
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : | نظرات ()